۱۳۸۸ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

The Sequence؛ رشته های بین مردم و سیاست







سردمداران معماری مدرن با صنعت آمیختند و ساختمان را چون ماشینی دیدند که باید تمامی اجزایش کاربردی باشد، و شهر ها هم (که از قبل ماشینی بودند) شکل دیگر به خود گرفتند. اصول شهرسازی مدرن نخستین بار توسط کوربوزیه مطرح شد و کم کم از دهه 50 با ساخت دو شهر برازیلیا (برزیل) و چندیگار (هند) آغاز شهر سازی مدرن بود. آسمانخراشهای مرتفع، ساختمانهای چند منظوره، خیاباتهای وسیع که چون رگهایی در کالبد شهر قرار داشتند.
اما بعد از 2 دهه این شهرها به شدت مورد انتقاد نظریه پردازان پست مدرن قرار گرفت. آنان بر این باور بودند که در این شهرها انسان در جایگاه دوم قرار گرفته اند و هیچ مدول انسانی در این شهرها رعایت نشده است. گرچه به ظاهر شهر برای آدمی ساخته شده اما در باطن فصل ممیزی بین شهر و فرد است. و این فصل ممیز صنعت بوده. ساختمانها مانند هیولای بتنی با چشمان شیشه ای در برابر تو قرار می گیرند. و تو روزانه بارها از میان آنها عبور می کنی.
در دهه 80 با افزایش میزان خستگی، افسردگی، خود کشی و . . . روانشناسان دست اتهام به روی صنعت، شهر و شهرنشینی دراز کردند. آنها اعتقاد داشتند که صنعت و خشکی آن باعث خشکیدن روح انسانی می شود. روح انسانی در برخورد با صنعت شکسته. آنها همچنین اعتقاد داشتند که فرم شهرهای جدید در شکل گیری این نابسامانی ها دست دارد. راه رفتن در مجموعه ای از آسمانخراش های بزرگ کم کم در فرد احساس نا امنی، ترس، اضطراب و افسردگی ایجاد می کند. رنگ سرد بتن و خشکی آن بر روح آدمی تاثیرسوئی دارد. رنگ خاکستری در وسعت بالا بعد از مدت کوتاهی احساس سردی و افسردگی در انسان ایجاد می کند.
حال پس از گذشت 1 سده از آغاز جنبش مدرن و تقریبا شکست بسیاری از نظریات آنها حال انسان گرایی معنای نو به خود گرفت. شهرهای گذشته گرچه دیگر شکل خود را گرفته و نمی توان تغییرشان داد اما برای پیوند بیشتر میان انسان و شهر راه کوتاه است. نور پردازی، رنگ آمیزی، استفاده از طبیعت و . . . راههایی برای این حل موضوع می باشد.
نمونه ای از این موارد رشته های
The Sequence در بروکسل می باشد.


The Sequence؛ رشته های بین مردم و سیاست




هنرمندی بلژیکی به نام
Arne Quinze ، چند روز پیش از یکی از کارهای خود که در بروکسل، که از دور تا دور پارلمال بلژیک تا کاخ ریاست جمهوری اجرا شده بود پرده برداری کرد؛ وی نام این اثر را The Sequence به معنای رشته ها گذاشته :
«Quinze» این اثر را برای نمایشگاهی که ماه قبل در بلژیک برگزار شده بود طراحی کرده بود، ولی وی شاید در آن زمان هیچ گاه فکر اجرای آن با این وسعت را هم نمی کرد، به اضافه ی این نکته که این رشته ها حداقل تا ۵ سال آینده هم در این مکان باقی خواهند ماند. این نوار ها که از جنس چوب هستند، نمایی کاملا” متفاوت و جدید به محیط قدیمی و سرد آن ناحیه داده اند، ولی این دلیل، تنها یکی از دلایل برپایی این اثر هنرمندانه است.






خود Quinze ، این رشته ها را پلی می داند بین سیاستمداران و مردم در شهر؛ همچنین وی این رشته های در هم گره خورده را نماد تقابلات انسانی می داند که امروزه با پیشرفت تکنولوژی روز به روز در حال رنگ باختن است؛ حتی این رشته ها می تواند وسیله ای باشد که به کمک آنها، توجه مردم به نمایندگان سیاسی خود بیشتر شود تا هیچ گاه فراموش نکنند که در این دو ساختمان چه اتفاقاتی در حال روی دادن است.

اما اگر از نکات نظری ای که پیرامون این اثر است بگذریم، Quinze این رشته ها را که نوعی سازه ی در هم تنیده محسوب میشد، با چوب و بتن ( به عنوان ستون ) ساخته است. زیرا به عقیده ی او استفاده از مصالح طبیعی ( چوب) به این کار جنبه ی انسانگرایی بیشتری میدهد. حتی جالب است بدانید به ازای هر درختی که برای استفاده از چوب آن قطع شده، درختی جدید در بروکسل کاشته شده است …

معماری 85 نقد و ویرایش کرابی

۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه

محوطه ی یادبود قربانیان ۱۱ سپتامبر پنتاگن








محوطه ی یادبود قربانیان پنتاگن، بعد از ۷ سال از وقوع حادثه ی یازدهم سپتامبر در آمریکا پرده برداری می شود. این یادبود نتیجه ی برگزاری یک مسابقه ی معماری بود که گروه KBAS Studio در آن به برتری رسیده بودند. آنها برای طراحی این بنا از بسیاری از خانواده های قربانیان نظر خواهی کرده بودند و سرانجام طرح آنها در رقابت با سایر طرح ها رتبه ی اول را کسب کرد. طرح کامپیوتری و استفاده از قطعات پیش ساخته از دیگر دلایل برنده شدن این طرح بود.




مسئولین این شرکت در رابطه با اهداف این طرح اظهار کردند که برای بسیاری از مردم در سرتاسر نقاط جهان که در صبحگاه یازدهم سپتامبر، زندگیشان برای همیشه تغیر پیدا کرد، ما سعی در طراحی یادبودیی برای کسانی کردیم که به سادگی عزیزانشان را برای همیشه از دست داده بودند.





این پروژه درست کنار ساختمان مرکزی پنتاگون، در محل برخورد هواپیمای خطوط ۷۷ آمریکا با این ساختمان شکل گرفته. این محوطه هیچ شباهتی به سایر بنا ها و محوطه های یادبود دیگر ندارد. از اهداف شرکت سازنده، کشش قوی این محل و ایجاد فضایی است که به سرعت خاطرات گذشته را در ذهن بازماندگان تداعی کند، فضایی که بتواند با ایجاد محیط های بسته ی انفرادی و فضاهای باز دسته جمعی، به نوعی روایتگر حوادث آن روز تلخ برای بازماندگان و کسانی که به دیدن این یادبود می آیند باشد.





۱۸۴ المان یادبود، به طور موازی با مسیر برخورداین هواپیما با ساختمان پنتاگون قرار گرفته شده که بر روی آنها تاریخ تولد قربانیان این حادثه که از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۹۸ را در بر میگیرد حک شده. این المان ها در قلب پروژه قرار گرفته اند و برای هرکدام از آنها فضای خاصی تقسیم بندی شده است و هرکدام از آنها بر روی یک پایه به صورت کنسول شده ایستاده اند و اسامی قربانیان بر روی این پایه ها نوشته شده است.




کف سازی این محوطه هم به وسیله ی نوع خاصی از شن است که به دلیل سنگین بودن، ایجاد گرد و غبار نمی کند و همچنین مانع شنیده شدن صدای پای افراد و بر هم خوردن سکوت رد این مکان می شود، همچنین این نوع شن باعث رشد سریع تر درختان کاشته شده در این محوطه خواهد شد که با تغییر رنگ این درختان در فصول مختلف، نورپردازی زیر این پایه ها هم تغییر خواهد کرد.
سایت گروه طراحان



اغلب ما اصل و حقیقت واقعه ی 11 سپتامبر را می دانیم. و همه از فریب دهشتناک دولت مردان آمریکایی درباره ی منهدم شدن ساختمانهای دوقلوی تجارت جهانی و پنتاگون واقفیم. اما نکته جالب توجه برای من این بود که آیا اصل دموکراسی این است که مردم خود را به کشتن دهیم بعد با کمال بی شرمی حامی حقوق آنها شده و وسنگ آنها را به سینه بزنیم ؟ ! ! !


س.الف معماری 85

۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه

“مصدر” ، کم مصرف ترین شهر جهان ؛ نورمن فاستر








اگر به نمایشگاهی که اخیرا” به عنوان “نورپردازی شهری” در تهران برگزار شد رفته باشید، در گوشه ای از این نمایشگاه، سلول های خورشیدی ( فوتو ولتئیک هایی ) به معرض نمایش درآمده بود که با وجود قدیمی بودن آنها، شاید در کنار فیبر های نوری عرضه شده، به تنهایی بار کل این نمایشگاه را بر دوش می کشید ( البته مبالغه ای در این جمله وجود نداشت، چراکه محصولات دیگر عرضه شده در حد همان ریسه های نیمه ی شعبان و یا نور پردازی های لیزری ای که نمونه ی به مراتب پیشرفته ترش در برج آزادی به کار گرفته شده بود خلاصه می شد.
تکنولوژی ای که به رغم موقعیت ایده آل ایران از نظر بهره مندی از نعمت خداداد خورشیدی و همچنین پیشرفت های چشمگیر جهانی ، هنوز در ایران ناشناخته است و حتی تکنولوژی پردازش صفحات سیلیکونی آن در ایران وجود ندارد؛ همچنین به دلیل قیمت بالای وارد کردن این محصول و دلایل دیگری مثل عدم توانایی رقابت با سوخت های موقت، ولی ارزان قیمت فسیلی ، به نظر نمی رسد تا سال های سال هم خبری از ورود آن به صورت موثر در کشور باشد. این در حالیست که کشور های نفت خیز دیگر، به طور گستره در حال بهره گیری از این فناوری جدیدند … :







Masdar ، نام یک ابر شهر جدید است که در ابوظبی ساخته خواهد شد و دارای بزرگترین شبکه ی خورشیدی در خاور میانه خواهد بود ( البته تاکید بر این نکته که بزرگترین شبکه در خاورمیانه است تا حدودی خنده دار به نظر می رسد. منظور از آن، در مقیاس جهانی است ). این صفحات خورشیدی ۱۰ مگاواتی، از نوع فوتو ولتئیک های سیلیکنی نیمه خالص هستند که توسط شرکت First Solar برای این پروژه ی عظیم تدارک دیده شده. این شبکه از ورود ۱۵/۰۰۰ تن گازگلخانه ای به جو جلوگیری خواهد کرد و در حدود ۵۰ میلیون دلار هزینه در بر خواهد داشت.








با طراحی گروه معماران نورمن فاستر (
Foster + Partners ) ، شهر Masdar قرار است به عنوان پایدار ترین شهر جهان در زمینه ی انرژی ساخته شود، طراحی ای رویایی که طبق آن میزان هدر رفتن انرژی در شهر به صفر خواهد رسید و هیچ گونه آلودگی ای که منشا” سوختی داشته باشد درآن ایجاد نخواهد شد، استفاده ای صحیح و درخور از بیابان های منطقه و خورشید.
البته این تمام شگفتی های این شهر نخواهد بود ؛ انرژی مازادی که توسط این شهر تولید خواهد شد، یا به کشور های همسایه فروخته خواهد شد و یا در مجوعه ای به نام
Masdar Institute که در اواخر سال ۲۰۰۹ افتتاح خواهد شد ذخیره می گردد. مقدمات برپایی این شهر هم اکنون به اتمام رسیده و انتظار می رود آغاز تولید انرژی توسط این سلول ها تا اواخر سال ۲۰۰۹ شروع شود.
برگرفته از سایت یک معمار




انرژی های نو ( که البته تنها در ایران نو به حساب می آیند و در دیگر کشورها قدیمی شده ) شاید تنها راه برای بقای نسل بشریت بر روی زمین باشد. همان گونه که می دانیم تمامی ذخایر نفتی دنیا با دید خوشبینانه تا 90 سال و ذخایر گازی تا 100 سال دیگر بیشتر جوابگوی نیاز بشری نیست. و آلودگی وارد شده به طبیعت، ناشی از سوختهای فسیلی، تا 50 سال دیگر، تهدید های اساسی برای زمین به وجود می آورند. انقراض 100 گونه از موجودات زنده، 2 برابر شدن میزان تخریب لایه اوزن و آب شدن قسمت اعظمی از یخ های قطبی، افزایش انواع سرطان ( بخصوص پوست و ریه ) و بدنیا آمدن کودکان نارس و معلول ذهنی تنها گوشه ای از فجایعی است که به دست خود رقم می زنیم. و حال با تمام شدن این ذخایر به یکباره چرخ صنعت در تمامی دنیا خواهد ایستاد. انرژی های هسته ای هم بدلیل پسماندهای خطرناکشان زیاد نمی توانند مورد استفاده قرار گیرند. پس به طور نسبی، دنیا با یک چالش عظیم انرژی مواجه خواهد شد. حال تنها راه بقا، استفاده از انرژی های بازگشت پذیر می باشد. کشورهای پیشرفته، در این راه گام های مؤثر بر داشته اند که می توانند با این چالش به خوبی مقابله کنند. فرهنگ سازی در کشورهایی مانند انگلیس، آلمان، فرانسه، ژاپن و . . . بگونه ای انجام گرفته که تمامی کودکان از بدو آموزش در برابر زمین خود احساس مسئولیت می کنند. آنها نه تنها در زمینه صنعت بلکه در زمینه فرهنگ صنعت که بسیار مهم تر از صنعت است از ما فاصله زیادی گرفته اند. ما هم، صنعت را داریم اما فرهنگ استفاده از آن را نداریم. از همان اول که در مقابل هجوم فرهنگ غربی قرار گرفتیم ( دوره ناصری )، ظاهر را عامل اصلی غرب دیدیم و باطن امر را رها کردیم. آنچنان شیفته پیشرفت فرنگیان شدیم، که دیگر از نام خود هم بی زار بودیم. آری به ما صنعت را به عاریه دادند اما فرهنگ استفاده از آن را در نزد خود نگاه داشتند و ما نیز آنچنان فراخ نشستیم و دنبال آن نرفتیم و حال وضعیت ما چنین است که می بینیم. ما نه تنها قدر مواهب الهی را نمی دانیم بلکه حتی قدر خویش را نیز نمی دانیم. و همان گونه که نعمتها و ذخایر غنی خود را در اختیار بیگانگان می گذاریم تا با دلارهایش شکم خود را سیر کنیم، خود را نیز در اختیار بیگانکان گذاشته ایم تا آنها هر آنگونه که می خواهند ما را رنگ کنند و بر تن ما پوستینی از رنج و عذاب ما بکشند و ما هم چون حمارانی استثمار و استحمار شده بار سعادت آنها را بر دوش بکشیم.
ما از مصرف بنزین تنها ماشین سواری، از مصرف گاز تنها گرم کردن خود، از مصرف نفت تنها سوزاندان و از مصرف برق تنها روشن کردن چراغ را آموخته ایم. در حالی که از هر کدام از این نعمات الهی می توان استفاده ای بس بهتر کرد. آیا جدا حیف نیست از نفت و فراورده های آن که می شود هزاران مشتقات دیگر گرفت، تنها صرف سوزاندنشان کنیم. آیا می دانید بسیاری از داروهایی که ما مصرف می کنیم و بسیاری از مواد حیاتی زندگی ما از مشتقات نفت هستند؟ و آیا می دانید فرزندان ما هم روی این زمین خاکی زندگی باید زندگی کنند؟
همه ما دست اتهام به سوی دولت و دولتمردانمان دراز می کنیم اما در واقع خود چه کرده ایم که از آنها بیشتر از آن را انتظار داریم؟ آیا در مصرف بی حد و حساب برق، آب و گاز نیز آنها مقصرند؟ آیا در پرداخت رقم های قبوض خدماتی ما هم آنها مقصرند؟ در زمینه اجتماعی اگر آنها ناکارآمد عمل می کنند اما در زمینه فردی که آنها دیگر نقشی ندارند. این خود ما هستیم که باید در بهتر بودن عمل کنیم. آیا هنگامی که ما به قیمت ناچیز، انرژی در اختیار خود را مصرف می کنیم، از دولت چه انتظاری داریم؟ باید قبول کرد که ما صنعت را پیش از آنکه فرهنگش در مردم باشد بدست آوردیم و مردم هم تنها مصرف کردن بلد بودند و وضعیت ما این است.




رفیق عزیزی که متن بالا ( شهر مصدر ) را نوشته به تمامی عوامل خوب اشاره کرده اما یک نکته را اشاره نکرده. آن هم استفاده از انرژی های نو زمانی در ایران عزیزمان ممکن می شود که مردم همه در این زمینه بسیج شوند. هنگامی که تقاضا از طرف مردم بالا باشد دولت هم برای تامین انرژی مردم مجبور به استفاده از انرژی های فسیلی ایست. لازم به ذکر است که مردم ایالات متحده در دنیا بیشترین میزان انرژی را استفاده می کنند. این در حالی ایست که میانگین میزان مصرف انرژی هر شهروند تهرانی از هر شهروند آمریکایی بیشتر است.
یک مثال ساده: در تابستانی که گذشت ( سال 87 ) شهروندان تهرانی با قطعی روزانه 2 ساعت برق مواجه بودند. ( به علت کار نداریم که چرا این گونه شد ) اما می دانید میزان برقی که در ایران در آن 3 ماهه ای که تولید شد و به مصرف مردم رسید برق 1 ساله ی مصرفی در کشور ژاپن است؟ جای هیچ تعجبی نیست چون ما زیاد برق مصرف می کنیم. وگرنه دولت هر دو کشور تنها یک کار انجام داده اند و آن هم تولید برق. تازه ما 4 برابر آنها برق تولید کرده ایم. ( که این اشتباه دولت بود که نباید برای حفظ ظاهر، آن همه انرژی خدادادی را می سوزاند )
حال با این توصیفات باید دانست که زمانی ما می توانیم پا جلو تر از آنچه که هستیم بگذاریم که من شهروند، من ایرانی، خود اصلاح شده باشم. وگرنه چه حال از این بهتر.
باسپاس

کرابی معماری 85

۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

معماری خاک









به نام دوست
امروز 15 بهمن سالروز وفات بزرگ مرد معماری ایران نادر خلیلی است.
نادر خلیلی، معمار، نوسنده، محقق در سال 1315 در تهران دیده بر جهان گشود. وی تحصیلات و تجارب خود را در ایران و ترکیه و آمریکا کسب نمود.
ابتکارات او که مطالعه بر روی روشهای سنتی بومی و معماری در مناطق کویری ایران سرچشمه گرفته بود، شامل استفاده از ساده ترین مواد و مصالح و بکارگیری کمترین امکانات محیطی برای خلق فضاهایی با معماری خالص و مقاوم در برابر زمین لرزه و در عین حال ارزان قیمت می شود.
معماری با کیسه های شن و ابر خشت (Super Adobe ) و همچنین خانه های سرامیکی گلتافتن ( گل + تافتن ) از جمله روشهای ثبت شده به نام او هستند.


این تکنیک می تواند در مناطقی که به دلیل بلایای طبیعی یا جنگ، نیاز به اسکان فوری دارند مورد استفاده قرار گیرند. خلیلی به مدت 5 سال مناطق کویری ایران را با موتور سیکلت گشت.
ابداعات وی بر پایه ی تجربیات حاصل از همین سفر شکل گرفت.
وی خاطرات خود را در کتاب « تنها دویدن » با نثری لطیف و روان ثبت کرده است.
« زمانی که پس از تحصیلاتم ، معماری دارای موقیت بودم، جمله ای از پسرم دگرگونم کرد. روزی به او گفتم، چرا با دوستانت مسابقه نمی دهی؟ او گفت دوست دارم تنها و با خودم مسابقه دهم، گویی آتشی در دلم بیدار شد.
من هم باید به جای مسابقه با دیگران، با خودم مسابقه دهم . . . .
به ایران بازگشتم و از دل کویر ایران، عصاره ای از معجزه ی خاک یافتم »
پس از انتشار این کتاب ( توسط انتشارات هارپر و رو )، خلیلی طرح های آینده نگرانه ی خود را برای اسکان روی کره ی ماه ارائه داد که مورد تایید سازمان فضایی ناسا و جوامع علمی بین المللی قرار گرفت.
مهندس خلیلی در طی سالها فعالیتش، طرح هایی را با سازمان ملل متحد و دفتر توسعه این سازمان آغاز و طرحی به نام منازل برای بی خانمان ها را پیگیری کرد. وی همچنین مرکز تحقیقاتی Cal Earth کالیفرنیا را به یاری دانشجویان خود راه اندازی نمود.
خلیلی علاوه بر « تنها دویدن »، کتابهای « خانه های سرامیکی و چگونه آنها را بسازیم »، « پیاده روهای ماه » که کتابیست درباره سلوک عارفانه معمار در مسیر سنت، فناوری و دگرگونی، « رومی، فواره آتش » که ترجمه اشعار دیوان شمس، « رومی، رقص با شعله ها » گزیده اشعار مولوی را منتشر ساخت.
از مهمترین جوایز وی می توان به جایزه ویژه سازمان ملل در سال بین المللی سر پناه برای بی خانمان ها و جایزه مهم آقاخان در سال 2004 اشاره نمود. خلیلی تحت تاثیر کلام و اندیشه مولانا بود. شور و عرفان نهفته در نوشته های وی و آثارش که در پایبندی در استفاده از عناصر چهارگانه آب، باد، خاک وآتش خلاصه می شد. گواه بر این امر است.
وی در پانزدهم اسفند ماه 1386 در کالیفرنیا در گذشت.
راهش پاینده باد.


س.الف معماری 85

خانه ی N- ژاپن














خانه ی N در ژاپن که توسط گروه معماری Sou Fujimoto Architects طراحی شده؛ خانه ایست برای دو نفر به همراه یک سگ!
این خانه از سه پوسته ی بسیار بزرگ تشکیل شده که به فاصله های مشخصی، روی هم قرار گرفته اند، به طوری که پوشش بزرگتر ( سوم )، تمامی محوطه ی خانه را در بر گرفته و یک فضای سبز بسیار زیبای سرپوشیده پدید آورده است؛ پوسته ی وسطی فضای معمول در یک خانه را ایجاد کرده و پوسته ی اول که کوچکتر از همه است، یک فضای داخلی دنج و خصوصی است.
اما شاید مهمترین نکته، هدف معمار از این کار بوده. وی هدف خود از این کار را، درست کردن خانه ای میداند که دیگر فقط با یک پوسته ( دیوار ) نازک از خیابان مجاور جدا نشده است، به طوری که در این خانه، بر اساس ارتباط با خیابان، به سه بخش می رسیم : یک بخش که کنار خیابان است، بخشی که حالت میانه دارد و بخشی که کاملا به دور از دنیای بیرون است. به همین علت است که این خانه، می تواند دنیایی دیگر را به دور از تمامی اتفاقاتی که در دنیای بیرون روی می دهد، برای ساکنانش درست کند. فرم قرارگیری پنجره های روی این 3 لایه دیوار، بگونه ایست که از بیرون به داخل هیچ راه دیدی نیست.
اگر دقت کنید می بینید معمار در طراحی این خانه از فرم خالص مکعب استفاده کرده است بی هیچ آرایشی، 3 مکعب که با نسبت های ساده هندسی در هم تنیده اند. اما آنچنان خلاقانه این طرح را پرورانده که در عین سادگی ظاهری، پیچیدگی باطنی دارد. یعنی فکری معمارانه در پرده ذهن داشته.
بسیاری از طرح های معماری اگر چه روی کاغذ ( که محیطی 2 بعدی است ) ساده و معمولی جلوه می کنند اما هنگامی که به اجرا می رسند بیش از آن بوده که روی کاغذ نشان می داده اند. زیرا، نه تنها 1 بعد بر ابعاد کاغذ اضافه و سطح حجم می شود، بلکه معمار آنچه که در ذهن داشته و پرورانده، از انتقال آن بر ذهن مخاطب عاجز بوده. اما حال مخاطب می تواند در محیط اجرا شده قرار گرفته و ذهن معمار را لمس کند.
گرچه عکس قضیه ی فوق هم صادق است، که ما در طراحی، بر روی کاغذ به کمپزسیونی عالی می ریسم اما در تبدیل آن به حجم چندان موفق نیستیم.
(بعدا در مورد این موضوع بحث خواهیم کرد.)

برگرفته از سایت یک معمار
نقد و ویرایش متن صالح کرابی معماری 85

۱۳۸۷ اسفند ۱۱, یکشنبه

مرکز بانکی BBVA - هرزوگ و دمورون




Herzog & de Meuron گروه معمارانی سوئیسی هستند که در سال ۱۹۷۸ در بازل سوئیس بنیان گذاری شده است. از معروفترین و جدید ترین طرحهای این گروه میتوان به استادیوم ملی بیجینگ یا همان آشیانه پرنده و استادیوم فوتبال آلیانس آرنا در مونیخ اشاره کرد. اکنون این شرکت در نظر دارد طرح خود را برای شعبه ی اصلی بانک “اچ-کیو” ی مادرید (BBVA ) به نمایش بگذارد.
کانسپت طرح پیشنهادی ، خلق یک شهر کوچک به مثال یک آبادی مصنوعی در محلی در حومه شهر است. جایی که معماران از آنجا به عنوان فضایی “شبیه دشت“ یاد می کنند.
نقشه محل در برگیرنده سری بلند و باریکی از سه طبقه ساختمانی است که توسط گذرگاههای باریک و باغهایی که قصد دارند اثر باغهای عربی را تداعی کنند جدا شده است، مانند یک واحه ی سبز در میان کویری خشک و بی علف. همچنین بقیه ی مجموعه، محوطه ی بزرگی را مانند یک فرش ، منطبق بر توپوگرافی سایت در بر گرفته است.


به منظور اینکه این فرش بزرگ در کل مجموعه نمود بیشتری داشته باشد و بتواند با کاربری های بیشتری مورد استفاده قرار بگیرد، در میان آن شیار هایی به وجود آمده که در نتیجه آن ها میدان های وسیعی در جلوی ساختمان سه طبقه ایجاد گردیده است.
بنای اصلی که از پوسته زمینه بیرون آمده است به صورتی خلق شده که تصویری بالا رونده را ارائه دهد که خلق کننده بازاری است دایره وار همراه با برج. به دلیل شفافیتی که در این مجموعه مورد نظر بوده، هر پنجره یک منظره سبز را به کارمندان ارائه خواهد کرد. این مجموعه تا آخر سال ۲۰۱۳ به اتمام خواهد رسید.



صالح کرابی معماری 85

افتتاح دفتر جدید گوگل در سوئیس










حتما” لازم نیست شما یک کاربر اینترنتی باشید تا بدانید “گوگل” ، هیچ گاه یک کمپانی عادی نبوده و گویا هیچ وقت هم نخواهد بود. این شرکت همین امروز گوشی هایی با سیستم عامل خاص خودش را عرضه کرد، چند روز پیش با مرورگرش کاربران اینترنتی را مشغول کرد ، چند وقت پیش برای پوشش تصاویر هوایی، ماهواره اش را به فضا پرتاب کرد و حالا با طراحی دفاتر خود، نوع جدیدی از معماری دفاتر اداری را به جهان معرفی میکند. این شرکت اخیرا” دفتر جدید خود را در زوریخ سوئیس که برای مهندسان و کارکنانش در نظر گرفته، افتتاح کرده است، جایی که با وجود راحتی و آسایش فوق العاده اش، محلی فعال و پویاست.




شاید بتوان در یک کلمه همه ی خصوصیات این دفتر را خلاصه کرد : انعطاف پذیری. این دفتر در عین اینکه محلی بسیار عملکرد گراست ( مثلا” به جای استفاده از پله، از سرسره ای که در تصویر مشاهده می کنید استفاده شده )، سعی در ایجاد بهترین محیط ممکن برای کارمندان هم کرده است، محیطی که کارمندان شاید در خانه های خودشان هم نداشته باشند.






یک گروه معماری به همراه گروهی متخصص، روی تمامی جنبه های این دفتر به صورت وسیعی کار کرده اند و بهترین محیطی که می توان برای یک دفتر تصور کرد را خلق کرده اند؛ آنها با شعار ” میتوان کار و بازی را همزمان انجام داد”، به این طراحی رسیده اند. این گروه معماران بهترین راه برای شکوفایی خلاقیت و نوآوری را کار در محلی می دانند که انسان آنجا را مانند خانه ی خود راحت و امن بداند. حتی کتابخانه ی این مرکز هم چیزی کمتر از اتاق بازی ندارد و جلسات در جایی برگزار می شود که اگر ساعت ها هم طول بکشد، ذره ای احساس خستگی نخواهید کرد.



بر گرفته از سایت معمار 1
س . الف معماری 85