۱۳۸۷ اسفند ۹, جمعه

برج انارا - دبی













گویا نمی شود هفته ای را سپری کرد و خبر از ساخت بنایی جدید در دبی را نشنید. شما چه از این پیشرفت ها خوشتان بی یاید و چه نه، باید قبول کرد هر روز که می گذرد، فاصله ی این کشور نفت خیز با همسایه های نفت خیزش، ( حالا شما بخوانید همسایه ی شمالی اش! ) بیشتر و بیشتر و بیشتر می شود. جدید ترین پروژه ای که خبر ساخت آن خیلی از نظر ها رو به خود جلب کرده، یک برج به نام ANARA است.

یک برج بسیار بلند با یک جسم توربین مانند در نوک آن. این برج ۶۶۵ متری، توسط گروه Atkins Designs Studio طراحی شده، از تکنولوژی LED در نمای خود استفاده خواهد کرد و سال آینده ساخت آن آغاز خواهد شد.
این برج برای کاربری های گوناگونی طراحی شده است: طبقاتی مسکونی، تجاری، همراه با فروشگاه ها، هتل و حتی یک گالری بزرگ هنری در سطح بین المللی.
این آسمان خراش، ۱۲۵ طبقه دارد و در بین هر ۲۷ طبقه ی آن، یک فضای سبز پارک مانند طراحی شده و در نوک برج، در قسمت مرکزی توربین آن، یک رستوران در اتاقی شیشه ای و کپسول مانند با دیدی فوق العاده قرار دارد.
در سایت رسمی این آسمان خراش، این طرح را مدلی امروزی و پیشرفته از مناره های اسلامی دانسته است، گرچه شاید برای کشور هایی که می دانند خصوصیات مناره چیست و هدف از ساخت آن چه بوده، این الهام کمی غیر قابل هضم باشد!
احتمال می رود که توربین قرار گرفته در بالا برای تامین انرژی ساختمان باشد. چون ارتفاع ساختمان زیاد می باشد در نتیجه در شریان های هوایی قرار می گیرد و با تبدیل انرژی باد به الکتریکی می تواند انرژی مورد نیاز ساختمان در روز و شب را تامین کند. که اگر این کار صورت بگیرد ساختمان مورد نظر در میان ساختمان های هوشمند از جایگاه بالایی برخوردار خواهد شد.
گرچه در علم هیچ چیز بعید نیست اما این کار در حال حاضر غیر ممکن و اندکی بلند پروازانه به نظر می رسد.



این پروژه در اواخر سال ۲۰۰۹ شروع خواهد شد.
برگرفته از سایت معمار 1
ویرایش س. الف معماری 85

آسمان خراش جدید - هرزوگ و دومورون







Herzog & de Meuron این طرح برای اولین بار در نمایشگاه آسمان خراش های نیویورک مطرح شد و همان موقع هم به خاطر ساختار عجیبش خیلی سر و صدا کرد.
این آسمان خراش دارای ۵۷ طبقه هست که هر طبقه پلان مخصوص به خودش را دارد، به طوری که حتی فضای ورودی هیچ کدام از دو طبقه شبیه هم نیست. تمامی این ۵۷ طبقه هم، کاربری مسکونی دارند و طوری روی هم قرار گرفته اند که هر طبقه در حکم رواقی برای طبقه ی بالایی است، این نکته شاید مهمترین تفاوت این بنا با آسمان خراش های متداول باشد. برای رسیدن به این منظور، ساختاری بتونی مورد استفاده قرار خواهد گرفت که از پیچیده ترین ساختارهایی است که برای یک بنای مسکونی داده شده است؛ به همین دلیل محاسبات سازه ای این بنا را گروه مهندسین
WSP Cantor Seinuk، که در سوابقشان محاسبه ی برج آزادی آمریکا هم دیده می شود انجام داده است.

با ارتفاعی که این بنا خواهد داشت، خط افق نیویورک هم به شکلی که در عکس بالا مشاهده می کنید، تغییر خواهد کرد.
اما تمامی ویژگی های این بنا در ظاهر خارجی آن خلاصه نمی شود، البته این مسئله به وضوح مشخص است! زیرا شما برای نمای خارج یک طراحی انجام می دهید، ولی برای ۵۷ طبقه که هیچ کدام به هم شبیه نیست باید ۵۷ طراحی متفاوت را انجام دهید؛ به همین علت و برای اینکه در طراحی داخلی این بنا افتی دیده نشود و همچنین برای ایجاد تنوع بیشتر، شرکت از
Anish Kapoor ، مجسمه ساز هندی تبار هم برای طراحی های داخلی خود دعوت کرد که یک نمونه از کارهای وی را در ورودی بنا مشاهده می کنید.



کل زیر بنای این آسمان خراش، به انضمام تاسیسات و پارکینگ، در حدود ۴۰۰۰۰ متر مربع، ارتفاع آن حدود ۲۵۳ متر و مصالحی که این بنا را تشکیل خواهد داد، به غیر از بتن که در ساختار آن به کار رفته، شیشه و فولاد و آلومنیوم است. این آسمان خراش تا پایان سال ۲۰۱۰ به بهره برداری خواهد رسید.
آن چیز که مورد توجه است، این است که بنای مذکور برای خودنمایی و جلوه کردن در برابر دیگر ساختمانهای مهم از فرم های غیر معمول و پیچده یا عصر فضایی استفاده نکرده بلکه اگر هر طبقه ی ساختمان را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار دهیم، فرم ساده ی آن، ما را بیش از بیش متحیر خواهد ساخت. اما ذهن خلاق معمار، طوری این طبقات را روی هم قرار داده و مجموعه ای را ساخته که باعث تبدیل یک اثر ساده به خارق العاده شده. یعنی آنچنان جزئی را پرورانده که به کلی کامل رسیده. حال ما دانشجویان گمان می کنیم برای رسیدن به یک طرح خوب باید از خطوط پیچ در پیچ و درهم و بی قاعده استفاده کرد و سراغ فرم های تخیلی و بی اساس می رویم که نه در این دوره، بلکه در هیچ دوره ای امکان اجرا ندارند. در حالی که اگر پشت هر خطی که می کشیم یک فکر نهفته باشد و از ابتدا با فکر کار کنیم شاید راه به جایی بهتر از اینجا ببریم.
این ساختمان یاختمان پویایی بوده و جز ساختمان های اکوتک قرار می گیرد.
برگرفته از سایت معمار 1
ویرایش صالح کرابی معماری 85

۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

بخوانیم



نام کتاب: گرگ بیابان Steppen wolf
نویسنده: هرمان هسه Herman Hesse
مترجم: قاسم کبیری
ناشر: انتشارات فردوسی چاپ چهارم 1383
Published in Penguin Book 1974
هاری هالر، موسیقیدان، منتقد جنگ و فیلسوفی است که به شدت از جامعه بورژوازی اطرافش گریزان است. (گر چه در مقاطعی خود نیز دچار این ذلت می شود !). طغیانگری اس که به عزلت نشینی روی آورده است و درونگرایی اش سبب شده که از مدتها قبل با گرگ بیابان درون خویش دچار تضاد شدیدی شود. این دوگانگی موجود درون وی، با خواندن رساله ای به نام «گرگ بیابان» به شدت افزایش می دهد. (رساله ای که بسیار تاثیرگذار و معنا گراست و هر انسانی را دچار شک و تردید می کند.) هاری مجنون تنها راه نجات از این زندگی نکبت و پوچ خویش را، خودکشی می بیند اما ناگهان با پیدا شدن دختری ( که هالر او را هرمینه می نامد)، زندگی نا امید کننده اش دستخوش تغییراتی شگرف می شود و هرمینه، دریچه ای جدید از زندگی را به سوی باز می کند که حتی هالر تسلطی عجیب بر گرگ درون خویش پیدا می کند . . .

س.م.پژند معماری 85

۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

سینمای Light House ، دوبلین




در کشور ما با توجه به شناختی که خیلی ها از اوضاع فیلم های سینما ها دارید، واقعا” باید پول اضافی داشته باشید ( تازه آن هم نیم بها!) که بخواهید برای دیدن این فیلم ها به سینما برید. اما یک چیز دیگر هم ممکن است شما را بتواند به سینما بکشاند : خود سینما! مثلا مجموعه سینمایی پردیس پارک ملت، شاهکار رضا دانشمیر که حدود 2 ماه پیش افتتاح شده ( برای اطلاع از کارهای رضا دانشمیر به مجله جدید شارستان مراجعه کنید.)
حال ما در اینجا به معرفی یکی از این سینماها در می پردازیم سینمای دوبلین در ایرلند.
چیزی که در این سالن جلب توجه می کند، بازی با نور ها و رنگ ها و ارتفاعی هست که سالن دارد. دیوارهای سالن به صورت متناوب پوشیده از صفحات رنگی ای هست که به صورت یک دستی کل فضا را پوشش داده. وقتی که چراغ های سالن روشن شده باشند، این صفحات رنگی به چشم می آیند، ولی وقتی چراغ ها خاموش شدند، کل صفحات رنگارنگ، به صفحه هایی با رنگ های بفش و آبی تبدیل می شوند. به علاوه، با استفاده از لامپ هایی که دور تا دور سقف کار گذاشته شده اند، حس تعلیق زیادی به سقف داده شده ( کاری که از مدت ها قبل انجام می شده؛ برای مثال سقف مسجد ایاصوفیه )

این سینما که قسمت هایی مثل خانه های هنر و ۴ سالن برای نمایش فیلم و تئاتر و البته کافی شاپ هایی برای بحث و تبادل نظر و البته گپ زدن هم دارد، تقریبا” ۲۰ سال قبل، در سال ۱۹۶۶ افتتاح شده بود که به صورتی جدید و مدرن، بازسازی شده. با تجهیزات و قسمت هایی که این سینما دارد، وقتی شما برای دیدن فیلمی به این سینما می روید، خیلی توجه به فیلم نخواهید کرد ( البته این جمله ی آخر گفته ی طراح این سالن بود که خب … ). این طراحی برنده ی جایزه ی بهترین طراحی سال ایرلند شده است.



برگرفته از سایت معمار 1

ویرایش کرابی معماری 85

۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

برج CCTV





ساختمان جدید مرکز تلویزیونی چین مساحتی بالغ بر ۵۵۳۰۰۰ متر مربع دارد که O.M.A (دفتر و تیم طراحی رم کولهاس) آن را طراحی نموده است.
این طرح از دو بخش یا دو ساختمان مجزا تشکیل شده. ساختمان اصلی در بر گیرنده استدیوهای پخش برنامه ماهواره ها و بخش اداری و . . . است، ارتفاع آن ۲۳۰ متر و مساحت آن ۴۰۵۰۰۰ متر مربع می باشد. و به شکلی نمادین (از نظر مقیاس شهری) به صورت دو برج طراحی شده است که در ارتفاع به یکدیگر می رسند و مکعبی را تکمیل می کنند که در نقطه شروع دو برج (طبقات پائینی) در سمتی دیگر ساخته اند.

ساختمان دوم که O.M.A آن را طراحی کرد در بر گیرنده هتل، سالن آمفی تئاتر و فضای نمایش است که در کنار برج اصلی و به صورت یک تک برج با مقطع سهمی شکل خود نمایی می کند. مساحت این ساختمان ۱۱۶۰۰۰ متر مربع می باشد.

نکته قابل ذکر در تفکر و ایده طراحی C.C.TV توجه به مقیاس شهری و نقش ساختمان در مقیاس شهری است که از خصوصیات کارهای خیلی خیلی بزرگ (به تعبیر کولهاس (X.X.L) )رم کولهاس می باشد.
نکته دوم در کار کولهاس به تصویر کشیدن فضا است! بخش تهی که با شکل و فرم اثر به نوعی قاب شده را می توان نمایش فضا دانست که تا قبل از آن مرسوم نبوده است. کولهاس فضا را درست مانند حجم به نمایش گذاشته است، که سهم عمده این نمایش را می توان به فرمهای ناپایدار و تغییر ماهیت داده در هر سمت داد. نکته سوم چیدمان فرمها تداخل و تقابل آنها با یکدیگر می باشد که تجزیه آن را به دو بخش داخل و خارج مشکل می سازد.

مشخصات عمومي ساختمان از كتاب رم كولهاس/ترجه ايمان رئيسي
نقد بنا از مسعود حبيبي

آن مورد از ساختمان که بر نظر من مهم آمد نوع ایستایی بنا است. اگر در فرم بنا دقت شود به تعامل میان فرم و سازه آن پی خواهید برد. ساختمان با زوایای خاصی از زمین اوج می گیرد و در انتها هم با همان فرم خاص به هم می رسند. نوع زوایا، چرخش بنا همه حساب شده و بوده و علت اصلی ایستایی بنا می باشد.


س.الف معماری 85

رم کولهاس


رم کولهاس (Rem Koolhaas) معمار هلندی است.
رم کولهاس متولد سال ۱۹۴۴نرتردام هلند است. بین سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۶ در اندونزی مقیم بود و سپس به عنوان خبرنگار و فیلم نامه نویس در آمستردام ساکن شد. پس از آن به لندن رفت و به تحصیل معماری در مدرسه AA پرداخت.
در سال ۱۹۷۲ با کسب بورس تحصیلی عازم ایالات متحده شد و در آنجا اقامت گزید. در آمریکا شیفته نیویورک شد و با چاپ کتاب «نیویورک هذیانی» (Delirious New York)در سال ۱۹۹۸ به زودی مشهور گشت.
حدود بیست سال بعد کولهاس با کتاب «کوچک، متوسط، بزرگ، خیلی بزرگ»(S.M.L.XL) نشان داد که ایدهٔ اصلی مدرنیسم با معماری و شهرسازی مدرن در تضاد است و برای حل مسائل امروز باید با توجه به واقعیت که وی آن را «رئالیسم نو» می نامد، روح اصلی مدرنیسم را احیاء کرد.
کولهاس از معمارانی ست که در زمان پی ریزی تفکرات مکتب فولدینگ شروع به کار و فعالیت حرفه ای خود کرد. شفافیت بصری، استفاده از سطوح شیشه ای بزرگ و به کارگیری فرم های خالص از ویژگی های کارهای اولیه او (نظیر خانهٔ دو دوست) است که بیشتر تحت تاثیر آثار میس وندرروهه قرار دارد

۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

بخوانيم






نام كتاب: معماري قرن 20 آمريكا

براساس تحقيقي از سيدني لبلنك sydney leblank

مترجم: اميرر اعلاعديلي‏‏ حسين حافظ قرآني

چاپ اول بهار 84

انتشارات همام



در ابتاي خريد اين كتاب بسيار پشيمان بودم اما بعد از گذراندن درس معماري معاصر و خواندن دوباره كناب به ارزش بالاي آن پي بردم.

اين كتاب شامل معرفي تمامي ساختمانهاي مهم و تاثير گذار بر معماري آمريكا و جهان (از سال 1900 تا 1992) مي باشد.هر بنا در يك صفحه وصف شده و تمامي بناها به ترتيب سال جلو مي آيند كه اين كمك را به خواننده مي كند تا بتواند سير تكامل ساختمانها و سير خط فكري معماران را بهتر متوجه شود. به عنوان مثال شما به خوبي مي توانيد چكونگي تغيير ساختمانهاي مكتب شيكاگو به مدرن و چگونگي تقابل خط فكري بوزار با باهاوس را ببينيد.

با سپاس

كرابي. معماري 85

۱۳۸۷ اسفند ۲, جمعه

نمایشگاه کریستالی












همزمان با هفته ی طراحی توکیو، طرحی برای یک نمایشگاه توسط یک طراح ژاپنی به نام Tokujin Yoshioka اجرا شده بود که در انتقال روحیه ی نمایشگاه به مخاطبان و ارتباط بین فضای طراحی شده با موضوع نمایشگاه از بهترین ها محسوب می شد.
این نمایشگاه که با نام
Second Nature برگزار شد، محلی برای نمایش صندلی هایی بود که با استفاده از روش های شیمیایی، با استفاده از کریستال ها و شبکه های پلی استری ساخته شده بود. بر اساس همین موضوع، Yoshioka تصمیم گرفت که با استفاده از همین تکنولوژی، فضایی خلق کند تا افراد بیننده، هر چه بیشتر خود را در محیطی حس کنند که با این صندلی ها تطابق داشته باشد و به قول خود او، آنها خود را در یک طبیعت سرد و خاموش بیابند. وی برای این منظور حتی توانست هاله های ابر مانندی را با استفاده از این کریستال ها در نمایشگاه ایجاد کند.

اگر در دیکشنری، دنبال عبارت “second nature” بگردید، هدف طراح از ایجاد این مححیط را هم درک خواهید کرد. Second nature ، به معنای گرایش و میل شخصی ای است که که به صورتی عمیق در یک انسان وجود دارد، به طوری که با تلنگری هر چند کوچک، ظاهر خواهد شد … به گفته ی خود طراح، این طرح سعی داشته تا با استفاده از قدرت زیاد طبیعت، و ذهنیتی که در درون سرشت هر فرد وجود دارد، وی را برای مدتی کاملا” از محیط قبل جدا کند و به دنیایی جدید و سرد ببرد؛ به عبارت دیگر هدف طراح این بوده که از طریق احساسات و روحیات افراد بر آنها تاثیر بگذارد، نه با استفاده از فرم. و اما هدف این نمایشگاه، تلنگر زدنی در باره ی نگرانی های زیست محیطیست و این واقیت که محیط پیرامون ما، از کوچکترین چیزها مثل صندلی و ماشین و … پیوسته در حال تغییر و تحول است.








به نقل از سایت معمار1
صالح کرابی معماری 85