اگر به نمایشگاهی که اخیرا” به عنوان “نورپردازی شهری” در تهران برگزار شد رفته باشید، در گوشه ای از این نمایشگاه، سلول های خورشیدی ( فوتو ولتئیک هایی ) به معرض نمایش درآمده بود که با وجود قدیمی بودن آنها، شاید در کنار فیبر های نوری عرضه شده، به تنهایی بار کل این نمایشگاه را بر دوش می کشید ( البته مبالغه ای در این جمله وجود نداشت، چراکه محصولات دیگر عرضه شده در حد همان ریسه های نیمه ی شعبان و یا نور پردازی های لیزری ای که نمونه ی به مراتب پیشرفته ترش در برج آزادی به کار گرفته شده بود خلاصه می شد.
Masdar ، نام یک ابر شهر جدید است که در ابوظبی ساخته خواهد شد و دارای بزرگترین شبکه ی خورشیدی در خاور میانه خواهد بود ( البته تاکید بر این نکته که بزرگترین شبکه در خاورمیانه است تا حدودی خنده دار به نظر می رسد. منظور از آن، در مقیاس جهانی است ). این صفحات خورشیدی ۱۰ مگاواتی، از نوع فوتو ولتئیک های سیلیکنی نیمه خالص هستند که توسط شرکت First Solar برای این پروژه ی عظیم تدارک دیده شده. این شبکه از ورود ۱۵/۰۰۰ تن گازگلخانه ای به جو جلوگیری خواهد کرد و در حدود ۵۰ میلیون دلار هزینه در بر خواهد داشت.
با طراحی گروه معماران نورمن فاستر (Foster + Partners ) ، شهر Masdar قرار است به عنوان پایدار ترین شهر جهان در زمینه ی انرژی ساخته شود، طراحی ای رویایی که طبق آن میزان هدر رفتن انرژی در شهر به صفر خواهد رسید و هیچ گونه آلودگی ای که منشا” سوختی داشته باشد درآن ایجاد نخواهد شد، استفاده ای صحیح و درخور از بیابان های منطقه و خورشید.
البته این تمام شگفتی های این شهر نخواهد بود ؛ انرژی مازادی که توسط این شهر تولید خواهد شد، یا به کشور های همسایه فروخته خواهد شد و یا در مجوعه ای به نام Masdar Institute که در اواخر سال ۲۰۰۹ افتتاح خواهد شد ذخیره می گردد. مقدمات برپایی این شهر هم اکنون به اتمام رسیده و انتظار می رود آغاز تولید انرژی توسط این سلول ها تا اواخر سال ۲۰۰۹ شروع شود.
برگرفته از سایت یک معمار
انرژی های نو ( که البته تنها در ایران نو به حساب می آیند و در دیگر کشورها قدیمی شده ) شاید تنها راه برای بقای نسل بشریت بر روی زمین باشد. همان گونه که می دانیم تمامی ذخایر نفتی دنیا با دید خوشبینانه تا 90 سال و ذخایر گازی تا 100 سال دیگر بیشتر جوابگوی نیاز بشری نیست. و آلودگی وارد شده به طبیعت، ناشی از سوختهای فسیلی، تا 50 سال دیگر، تهدید های اساسی برای زمین به وجود می آورند. انقراض 100 گونه از موجودات زنده، 2 برابر شدن میزان تخریب لایه اوزن و آب شدن قسمت اعظمی از یخ های قطبی، افزایش انواع سرطان ( بخصوص پوست و ریه ) و بدنیا آمدن کودکان نارس و معلول ذهنی تنها گوشه ای از فجایعی است که به دست خود رقم می زنیم. و حال با تمام شدن این ذخایر به یکباره چرخ صنعت در تمامی دنیا خواهد ایستاد. انرژی های هسته ای هم بدلیل پسماندهای خطرناکشان زیاد نمی توانند مورد استفاده قرار گیرند. پس به طور نسبی، دنیا با یک چالش عظیم انرژی مواجه خواهد شد. حال تنها راه بقا، استفاده از انرژی های بازگشت پذیر می باشد. کشورهای پیشرفته، در این راه گام های مؤثر بر داشته اند که می توانند با این چالش به خوبی مقابله کنند. فرهنگ سازی در کشورهایی مانند انگلیس، آلمان، فرانسه، ژاپن و . . . بگونه ای انجام گرفته که تمامی کودکان از بدو آموزش در برابر زمین خود احساس مسئولیت می کنند. آنها نه تنها در زمینه صنعت بلکه در زمینه فرهنگ صنعت که بسیار مهم تر از صنعت است از ما فاصله زیادی گرفته اند. ما هم، صنعت را داریم اما فرهنگ استفاده از آن را نداریم. از همان اول که در مقابل هجوم فرهنگ غربی قرار گرفتیم ( دوره ناصری )، ظاهر را عامل اصلی غرب دیدیم و باطن امر را رها کردیم. آنچنان شیفته پیشرفت فرنگیان شدیم، که دیگر از نام خود هم بی زار بودیم. آری به ما صنعت را به عاریه دادند اما فرهنگ استفاده از آن را در نزد خود نگاه داشتند و ما نیز آنچنان فراخ نشستیم و دنبال آن نرفتیم و حال وضعیت ما چنین است که می بینیم. ما نه تنها قدر مواهب الهی را نمی دانیم بلکه حتی قدر خویش را نیز نمی دانیم. و همان گونه که نعمتها و ذخایر غنی خود را در اختیار بیگانگان می گذاریم تا با دلارهایش شکم خود را سیر کنیم، خود را نیز در اختیار بیگانکان گذاشته ایم تا آنها هر آنگونه که می خواهند ما را رنگ کنند و بر تن ما پوستینی از رنج و عذاب ما بکشند و ما هم چون حمارانی استثمار و استحمار شده بار سعادت آنها را بر دوش بکشیم.
ما از مصرف بنزین تنها ماشین سواری، از مصرف گاز تنها گرم کردن خود، از مصرف نفت تنها سوزاندان و از مصرف برق تنها روشن کردن چراغ را آموخته ایم. در حالی که از هر کدام از این نعمات الهی می توان استفاده ای بس بهتر کرد. آیا جدا حیف نیست از نفت و فراورده های آن که می شود هزاران مشتقات دیگر گرفت، تنها صرف سوزاندنشان کنیم. آیا می دانید بسیاری از داروهایی که ما مصرف می کنیم و بسیاری از مواد حیاتی زندگی ما از مشتقات نفت هستند؟ و آیا می دانید فرزندان ما هم روی این زمین خاکی زندگی باید زندگی کنند؟
همه ما دست اتهام به سوی دولت و دولتمردانمان دراز می کنیم اما در واقع خود چه کرده ایم که از آنها بیشتر از آن را انتظار داریم؟ آیا در مصرف بی حد و حساب برق، آب و گاز نیز آنها مقصرند؟ آیا در پرداخت رقم های قبوض خدماتی ما هم آنها مقصرند؟ در زمینه اجتماعی اگر آنها ناکارآمد عمل می کنند اما در زمینه فردی که آنها دیگر نقشی ندارند. این خود ما هستیم که باید در بهتر بودن عمل کنیم. آیا هنگامی که ما به قیمت ناچیز، انرژی در اختیار خود را مصرف می کنیم، از دولت چه انتظاری داریم؟ باید قبول کرد که ما صنعت را پیش از آنکه فرهنگش در مردم باشد بدست آوردیم و مردم هم تنها مصرف کردن بلد بودند و وضعیت ما این است.
رفیق عزیزی که متن بالا ( شهر مصدر ) را نوشته به تمامی عوامل خوب اشاره کرده اما یک نکته را اشاره نکرده. آن هم استفاده از انرژی های نو زمانی در ایران عزیزمان ممکن می شود که مردم همه در این زمینه بسیج شوند. هنگامی که تقاضا از طرف مردم بالا باشد دولت هم برای تامین انرژی مردم مجبور به استفاده از انرژی های فسیلی ایست. لازم به ذکر است که مردم ایالات متحده در دنیا بیشترین میزان انرژی را استفاده می کنند. این در حالی ایست که میانگین میزان مصرف انرژی هر شهروند تهرانی از هر شهروند آمریکایی بیشتر است.
یک مثال ساده: در تابستانی که گذشت ( سال 87 ) شهروندان تهرانی با قطعی روزانه 2 ساعت برق مواجه بودند. ( به علت کار نداریم که چرا این گونه شد ) اما می دانید میزان برقی که در ایران در آن 3 ماهه ای که تولید شد و به مصرف مردم رسید برق 1 ساله ی مصرفی در کشور ژاپن است؟ جای هیچ تعجبی نیست چون ما زیاد برق مصرف می کنیم. وگرنه دولت هر دو کشور تنها یک کار انجام داده اند و آن هم تولید برق. تازه ما 4 برابر آنها برق تولید کرده ایم. ( که این اشتباه دولت بود که نباید برای حفظ ظاهر، آن همه انرژی خدادادی را می سوزاند )
حال با این توصیفات باید دانست که زمانی ما می توانیم پا جلو تر از آنچه که هستیم بگذاریم که من شهروند، من ایرانی، خود اصلاح شده باشم. وگرنه چه حال از این بهتر.
باسپاس
کرابی معماری 85
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر